حاج آقای ابوترابی چنان مرد با خدایی بودند که نه تنها بر و بچههای رزمنده، بلکه اسرای سرکش هم که در اردوگاه وجود داشتند پیش ایشان حیا میکردند و بسیار مواظب رفتار خود بودند. |
حاج آقای ابوترابی چنان مرد با خدایی بودند که نه تنها بر و بچههای رزمنده، بلکه اسرای سرکش هم که در اردوگاه وجود داشتند پیش ایشان حیا میکردند و بسیار مواظب رفتار خود بودند. |
شاید هر کسی در طول عمرش غذاهای ویژه زیادی را در مکانهای خاصی خورده باشد. غذاهایی که تا سالها و یا تا آخر زندگی طعم آن زیر دندان آدم میماند و با یاد آوری خاطرهاش لحظات شیرینی زنده میشود.
شب خنکی بود و آسمان پر از ستاره. از بچهها وضعیت خطوط دشمن و جابهجاییها را سؤال کردم. بعد هم توسط بیسیم با دیدگاه شهید مؤمنی تماس گرفتم
چه
مردهایی در جبهه غرب و شمال غرب کشور مقاومت کردند و هنوز قدمگاه این
مردان مرد، شهادت بر حماسههایی میدهد که آفریدند و آرامش را به مردم
منطقه بخشیدند. در سالروز دفع حملات تیپ 16 سپاه یکم عراق در محور مرزی
مریوان ـ پنجوین توسط رزمندگان اسلام در سال 1360، «گمشدهای در افق»
مقاومت «حاج احمد متوسلیان» در مقابل یک کومله را روایت میکند. بعد
از فتح مریوان، حاج احمد متوسلیان
یک قناسه چی ایرانی که به زبان عربی مسلط بود اشک عراقی ها را درآورده بود. با سلاح دوربین دار مخصوصش چند ده متری خط عراقی ها کمین کرده بود و شده بود عذاب عراقی ها. چه می کرد؟
«ای
پاهای من! سریع و توانا باشید، ای دستهای من! قوی و دقیق باشید، ای چشمان
من! تیزبین و هوشیار باشید، ای قلب من! این لحظات آخرین را تحمل کن، ای