دنیا را برای عبور در نظر بگیر نه جا یماندن.
با یه کم تفکر بیشتر میتونیم بفهمیم که روایت هم در این رابطه داریم:
معصوم علیه السلام میفرماید: الدنیا دارُ مَمَرٍّ لا دارُ مَقَرٍّ.
فقط توصیه به خواندن(البته اگر اشکی هم اومد که چه بهتر):
تا میان گور رفتم دل گرفت/
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/
روی من خروارها از خاک بود/
وای، قبر من چه وحشتناک بود!
بالش زیر سرم از سنگ بود/
بزرگی میفرمود :
دنیا و آخرت شبیه سی دی است
آن همه محتویات همگی در یک قطعه کوچک جا شده است
برای دیدن آن(آخرت)چشم مخصوص میخواهد
فضایی بزرگ بعد از دیدن قطعه ای کوچک
اگر چون رود می خواهد که با دریا بیامیزد ، بگو چون چشمه بر زانو گذارد دست و برخیزد
به حرف دوستان از دست من دامن مکش ، هرچندبه ساحل گفته اند از صحبت دریا بپرهیزد
چه بیم از دیگران؟ در چشم مردم بوسه می گیریم ، که با این معصیت ها آبروی ما نمی ریزد
بیا سر در گریبان هم از دنیا بیاساییم ، مگر ما را خدا باهم در آن دنیا برانگیزد
در این پیرانه سر، سجاده ای دارم ، که می ترسم خدا با آن مرا از حلقه ی دوزخ بیاویزد
مرا روز قیامت با غمت از خاک می خوانند ، چه محشر می شود مستی که از خواب تو برخیزد