رهروان

باید راهمان را از راهداران اصلی بپرسیم
رهروان

همیشه نباید دنبال این باشیم که ببینیم خدا برایمان چه کرد.
گاه باید اندیشید که ما برای خدا چه کردیم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

گردو بازی

پنجشنبه, ۶ تیر ۱۳۹۲، ۰۷:۰۴ ب.ظ

وقتی شهدا گردو بازی می‌کنند!

افسران - وقتی شهدا گردو بازی می‌کنند!
hara1989یک روز که بهنام رفت برای دریافت سهمیه صبحانه، مقداری هم گردو تحویلش دادند که آورد.پایش را که داخل چادر گذاشت و چشم «میر یعقوب» افتاد به گردوها، گفت: «آخ جون بچه ها! امروز تیله بازی می کنیم».

تصویری که مشاهده می کنید، چهار نفر از رزمنده گان «گردان قاسم(علیه السلام)» (از لشکر ۳۱ عاشورا) را ثبت کرده است. اولین نفر که از سمت راست روی زمین نشسته و کلاه کاموایی مشکی بر سر دارد، شهید«حسن مهرآسا» است. شخص ایستاده که بادگیر مشکی بر تن دارد، برادر «محبوبی» یکی از کمک بی سیم چی های گردان است. دومین نفری که روی زمین نشسته و کلاه کاموایی خاکستری بر سر دارد، شهید «میریعقوب ریحانی» است. نفر سوم که چفیه بر گردن داشته و روی زمین دراز کشیده است، برادر«فلاح» از نیرویهای واحد پرسنلی «گردان قاسم(علیه السلام)» است.

در شرح این عکس، یک شاهد عینی چنین نوشته است:

«یک روز که بهنام رفت برای دریافت سهمیه ی صبحانه، مقداری هم گردو تحویلش دادند که آورد. پایش را که داخل چادر گذاشت و چشم «میر یعقوب» افتاد به گردوها، گفت: «آخ جون بچه ها! امروز تیله بازی می کنیم».

بعد از صرف صبحانه، بهنام گردوها را تقسیم کرد و میر یعقوب میدان بازی راه انداخت. خودش تبحر خاصی داشت و در عرض چند دقیقه همه ی گردوها را برد. این عکس را وسط بازی انداختند.

بعداز بازی، «میریعقوب» جار زد که این ها را می فروشم. گفتیم:« سید جان! پول از کجا بیاریم؟» جواب داد:« دونه ای صد تا صلوات».

ده دقیقه ای طول می کشید تا صلوات ها را بفرستیم ولی باز یک دقیقه ای طول نمی کشید که دوباره همه را برنده می شد.»!
۹۲/۰۴/۰۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">