در اتوبوس BRT نشسته بودم که داخل اتوبوس شد و کنار دستم نشست. خسته بود و ظاهرش نشون میداد چندشبی هست خواب درستی نداشته. با لبخندی بهش گفتم: خداقوت! خیلی خسته به نظر میرسید...؟!
انگار که بعد از سالها فردی رو پیدا کرده باشه برای دردودل، شروع کرد صحبت کردن:
"...5سال
جبهه بودم؛ داوطلبانه رفته بودم. بازم زمان به عقب برگرده، همین کارو
میکنم؛ چون کشور، ناموس و دینم رو دوست دارم؛ ولی این حق ما سینه
سوختههای جنگه؟
۰ نظر
۰۷ مهر ۹۲ ، ۰۷:۵۰