واقعا فرمانده ی خاکی
چهارشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۲، ۰۶:۲۴ ق.ظ
سه سالی می شد که منابع آب پایگاه لایروبی نشده بود ، وقتی آب می خوردیم ، تو لیوان ها یه وجب خاک جمع می شد .همون موقع عباس تازه فرمانده ی اونجا شده بود .دستور داد هر چه سریع تر منبع ها رو لایروبی کنند. قیمت گرفتیم دیدیم حداقل ۳۰۰ هزار تومان هزینه داره! اون روزا این مبلغ برامون افسانه ای بودو پایگاه هم نمی تونست برای این کار اینقدر هزینه کنه.
وقتی عباس رو در جریان قرار دادیم ، گفت:
((برو گروهانت رو بیار پای منبع)).سرباز ها که اومدن ؛ اول از همه خود عباس رفت داخل یکی از منبع ها و شروع کرد به لایروبی. سرباز ها هم کار رو یاد گرفتند ، همین طور که مشغول کار بودیم دیدم یکی از سرباز ها ایستاده و به بقیه نگاه می کنه. سرش داد زدم و گفتم : ((سرباز!به کارت برس.)) دیدم فورا مشغول کار شد .جلو تر که رفتم دیدم خود بابائیه. خیلی خجالت کشیدم .
گفتم : ((ببخشید جناب سرهنگ ،با این سر و صورت خاکی نشناختمتون .))
اون گفت : (( عیبی نداره ، ولی سعی کن با سربازا بهتر رفتار کنی تا کمتر اذیت بشن .))
منبع : کتاب علمدار آسمان ص45
قشنگ بود......
روحشون شاد...........