نمی خوام روز قیامت مدیون حضرت زینب بشم.
بابام همیشه می خواست حجاب کامل داشته باشم ولی چادر براش مطرح نبود. می گفت باید بدون آرایش باشم و لباس بدن نما و تنگ نداشته باشم. و حتی یک تار از موهام هم دیده نشه. ۱۴ سالگی ازدواج کردم. همسرم هم دوست داشت چادر بپوشم چون از یه خانواده مومن و معتقد بود و همگی حجاب چادر داشتن ولی من اصلا بلد نبودم که چطوری باید سر کنم و راضی نمی شدم.
تا این که سال ۷۳ پام به جلسات دینی – مذهبی باز شد و به خاطر نعمت صدای خوبی که داشتم، تو همون جلسات به لطف خدا شدم مداح اهل بیت. همون روزها بود که یک خانم خارجی که تازه مسلمان شده بود و حجاب کامل با چادر رو انتخاب کرده بود، تو یه برنامه تلویزیونی دعوت شده بود.
ـ
ازش پرسیدن: چرا این حجاب رو انتخاب کردی؟
اون خانم جواب داد: نمی خوام روز قیامت مدیون و خجالت زده حضرت زینب (س) بشم.
و همون ها باعث شد که من چادری بشم. یعنی اصلا دیگه در شأن خودم نمی دیدم که با مانتو بیرون برم.