رهروان

باید راهمان را از راهداران اصلی بپرسیم
رهروان

همیشه نباید دنبال این باشیم که ببینیم خدا برایمان چه کرد.
گاه باید اندیشید که ما برای خدا چه کردیم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حضرت زهرا» ثبت شده است

برای این نماز عشق، من همیشه وضو دارم

اگر باشم در خونت، عزت و آبرو دارم

تا ابد پادشاهی تو، تا ابد بنده تون میشم

زیاده لطفت انقدر که، دارم شرمندتون میشم

 بابای تو شیرخدا ، خود تو خون خدا ، مادر تو إم أبیها

دست ما رو بگیر و، اربعین کربلا آقا

۶ نظر ۲۹ آذر ۹۲ ، ۱۱:۵۹
سرباز

ناگریز از سفرم، بی سروسامان چون باد 

به گرفتار رهایی نتوان گفت آزاد

کوچ تا چند؟ مگر میشود از خویش گریخت

بتول آنها غم غربت به پرستوها داد 

اینکه مردم نشناسند تو را غربت نیست 

غربت آن است که دینت ببری از یاد

عاشقی چست؟ به جز شادی ومهر و غم و قهر؟!

نه من از قهر تو غمگین ،نه تو از مهرم شاد 

چشم بیهوده به آیینه شدن دوخته‌ای

اشک آن روز که آیینه شد از چشم افتاد

۱ نظر ۱۲ آبان ۹۲ ، ۱۰:۰۰
سرباز

کوچه ای را بودنامش معرفت،

مردمانش بامرام از هرجهت،

سیل آمد کوچه را ویرانه کرد،

مردم راباجهان بیگانه کرد،

هرچه درآن کوی بود از معرفت،

شست و با خودبرد سیل بی صفت،

از تمام کوچه تنها یک نفر،
خانه اش ماندو خودش جست از خطر،

رسم ونام نیک هرجا بودو هست،

از نهاد مردم آن کوی هست

۰ نظر ۰۹ آبان ۹۲ ، ۱۵:۵۶
سرباز

اگر چون رود می خواهد که با دریا بیامیزد ، بگو چون چشمه بر زانو گذارد دست و برخیزد

به حرف دوستان از دست من دامن مکش ، هرچندبه ساحل گفته اند از صحبت دریا بپرهیزد

چه بیم از دیگران؟ در چشم مردم بوسه می گیریم ، که با این معصیت ها آبروی ما نمی ریزد

بیا سر در گریبان هم از دنیا بیاساییم ، مگر ما را خدا باهم در آن دنیا برانگیزد

در این پیرانه سر، سجاده ای دارم ، که می ترسم خدا با آن مرا از حلقه ی دوزخ بیاویزد

مرا روز قیامت با غمت از خاک می خوانند ، چه محشر می شود مستی که از خواب تو برخیزد

۲ نظر ۰۲ آبان ۹۲ ، ۱۲:۴۴
سرباز

گفتم سیاه…….خندید ،
گفتم چادر….خندید،
گفتم زهرا(س)….سکوتش نمایانگر خجالتش شد
۱ نظر ۲۷ مهر ۹۲ ، ۰۸:۵۴
سرباز

سعی من بین صفا و مروه نبود

سعی های من بین دل و کربلا بود

دل تنگی من در عرفه با خود حضرت وا شد

گویا خود او روضه مادر میخواند.......

۳ نظر ۲۳ مهر ۹۲ ، ۲۳:۱۹
سرباز