رهروان

باید راهمان را از راهداران اصلی بپرسیم
رهروان

همیشه نباید دنبال این باشیم که ببینیم خدا برایمان چه کرد.
گاه باید اندیشید که ما برای خدا چه کردیم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

طلبه بود

جمعه, ۴ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۲ ب.ظ

گفتم:" با فرمانده تون کار دارم."

گفت:" الان ساعت یازده است، ملاقاتی قبول نمی کنه. "

رفتم پشت در اتاقش، در زدم. گفت:" کیه؟ "

گفتم :" مصطفی منم. "

گفت :" بیا تو. "

سرش رو از سجده بلند کرد، چشماش سرخ و خیسِ اشک بود و رنگش پریده بود.

نگران شدم.

گفتم: " چی شده مصطفی؟ خبری شده؟ کسی طوریش شده؟ "

دو زانو نشست. سرش رو انداخت پایین. زُل زد به مهرش. دانه های تسبیح رو یکی یکی از لای انگشتاش رد می کرد.

گفت: "ساعت یازده تا دوازده هر روز رو فقط برای خدا گذاشتم. بر می گردم کارهام رو نگاه می کنم.

از خودم می پرسم کارهایی که کردم، واسه خدا بود یا واسه دل خودم؟؟

طلبه شهید مصطفی ردانی پور"

نظرات  (۲)

مصطفی را مثل برادر دوست دارم.... خوبی ها و بزرگی هایی که به شخصه از او در زندگی دیده ام، بیشتر از محبت های برادرهای معمولی است...
مصطفی برای من یک برادر اسمانی است...


خدایا را ما را با شهدا محشور کن.
یا حق.
پاسخ:
اللهم اجعلنادمن المتمسکین بولایت علیاینپابی طالب

ای شهیداجر تو در کتمان کردن است واجر مادرافشا کردن....

 

شهید آوینی 

پاسخ:
شهید راه نشان داد، رهرو میخواهد
اجرکم عند الله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">